آمده بودم که بدانم
بسمه تعالی
آمده بودم تا بدانم ، بخوانم تا بفهمم ....
بفهمم تا بدانم و بمانم
ندانستم و نفهمیدم
تنها دانستم که ندانسته هایم بیش از دانسته هایم است .
خوب است که تا ماندنم همین را دانستم !!!
خدایا شکرت ، واقعاً ازت ممنونم ، خدایا زبونم قاصر هست از شکرت
خدایا نزدیک به یکساله که فهمیدم که هیچ نمی دانم
بایت این فهمیدن از تو ممنونم
ممنونم که توفیق این رو دادی که بدونم که نمی دونم
و با جهل مرکب از دنیا نرم
خداییش ادب خیلی خوبه
خدایا ادب زبان ، ادب گوش ، ادب چشم ، ادب دست و پا ، ادب حضور
به من یاد بده
خدایا بی ادبم
مؤدبم کن
خوب خدایی هستی ، خوووب
خدایا مرا همنشین دلهای شکسته کن
همون دلهای شکسته ای که به خاطر تو و نه به خاطر دنیا ، شکسته اند
مرا همنشین دلهای شکسته کن
چرا که گفته ای : «انا عند المنكسره قلوبهم؛ من همدم قلب های شكسته هستم»
میدونم چرا همدم دلهای شکسته ای
چونکه اونها خودشون رو ذلیل ترین و حقیرترین بندگان در آستان تو می بینن و تو این خضوع رو میخوای و دوست داری
خدایا دستم رو بگیر تا هیچ وقت همنشین مدعیان نباشم
و از مدعیان درگاهت نباشم
مرا خارترین ِ آستان درگاهت قرار بده
خدایا اگر تمام لحظات و ثانیه های باقی مانده عمرم رو برای پیدا کردن خودم صرف کنم باز هم وقت کم میارم
فرصت نگاه کردن به دیگران را از من بگیر و نگاهم را به خودم برگردان
به خودم
تا وقتی که دیگر خودی نماند
و همه
تو باشی
پ.ن1 : حافظ ! تو کی بودی واقعاً ؟!
حال ما در فرقت جانان و ابرام رقیب
جمله می داند خدای حال گردان غم مخور
حافظا در کنج فقر و خلوت شبهای تار
تا بود وردت دعا و درس قرآن غم مخور
مثل اینکه تازه کم کم دارم می فهمم چی میگی ، جناب حافظ !
پ.ن.2: ماه ذی القعده ماه بزرگیه ، نماز یکشنبه های این ماه رو از دست ندیم (به مفاتیح مراجعه شود)